یک صفحه یک مطلب

مطالبی در صفحه ای شخصی

یک صفحه یک مطلب

مطالبی در صفحه ای شخصی

زندگی یعنی چه ؟

| پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۲۸ ب.ظ | ۰ نظر

زندگی یک فرصت هست، فرصت برای اینکه خودمون رو بشناسیم و از توانایی هامون استفاده کنیم، فرصتی که متعلق به ماست نه هیچکس دیگه، باید از لحظاتش لذت ببریم حتی وقتی که درد می کشیم چون حتی این درد کشیدن قسمتی از زندگی ماست...

زندگی را سخت نگیریم تا برما سخت نگذرد

| دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۳۹ ب.ظ | ۰ نظر

سلام 

نداشته هایمان را ردیف می کنیم . غصه اش را می خوریم . قهر می کنیم تلخ میشویم . گاهی غبطه می خوریم . وگاهی داشته های دیگران را ارزو می کنیم .

ومدام در جستجوی ارامشیم جستجویی که ارامش ذاتی را ازوجودمان می گیرد کارمان  را به دعوا می کشاند حتی . بعضی وقتها حس زنانگی مان اجازه میدهد کمی حسود باشیم واین یعنی هرگز نیاساییم . 

درس میخوانیم تا درجه ای که دیگر مغزمان کشش اش را از دست بدهد در تکاپوی شاغل شدن هستیم وحسرت به دل می مانیم گاهی . 

ایده ال هایمان رهایمان نمی کنند همان ارمانهایی که بالای ذهنمان مجسمند وهرروز می بینیمشان . وهی سرکوفتش را به خودمان میزنیم . 

نتیجه :نداشته هایمان حکمت خدا هستند وداشته هایمان نعمتهای او  . غصه خوردن مارا تحلیل می برد ومارا به یک ادم نق نقو مبدل میکند  قهر کزدن دلمان را لکه می اندازد هر چند گاهی مواقع لازم است تلخ که بشویم بد مزه میشویم وهضممان برای طرف مقابل اسان نیست داشته های دیگران را ارزو می کنیم هر چند که انها هم با ان داشته ها خوشبخت نیستند ومدام لنگ میزنند .

شخصا تجربه کرده ام 

روی زمین سفره پهن می کنم چون هنوز پولم نرسیده میز غذا خوری بخرم ولی در عوض سقف بالای خانه مال خودمان است و بغل بغل ارامش از سقفش اویزان است . شاید هرروز برنج اعلا دم نمی کنم ولی رنگ وبوی زندگی ام خوشبو وزیباست زیباتر از رنگ برنج زعفرانی قد کشیده 

لپ تاپم  را هرروز می گذارم روی پاهایم وتکیه میدهم به بالشت وگرمای بخاری را احساس می کنم ومی نویسم برگهای زندگی ام . بعضی وقتها با اقای شوهر سر بعضی مسایل اختلاف سلیقه دارم ولی به عنوان یک تفکر جدا قبولش دارم . شبها که هوا سرد میشود ودلم میخواهد کاش ماشین داشتم تا میتوانستم بی درد سر تر خرید کنم  . خنده ی کودکم در اغوش بابایش مرا حسرت به دل نمی گذارد وبلند می گویم توی دلم خدا کریم است 

باور کنید شایدنداشته هایم را ردیف کنم کسی رد شود وخنده اش بگیرد ولی من ترجیح میدهم اگر مبلی نیست که بر روی ان لم دهیم ولی اغوش گرمی هست که در ان احساس امنیت کنیم اگر  خیلی چیزهای دیگری نیست تن سالم اقای شوهر هست مهربانی اش که هست تا پولی اضافه به حسابش میریزند فورا در اختیارم می گذارد تا برای خودم چیزی بخرم  این مهربانی های کوچک وخرد روحم را بلند می کند وطعم واقعی ارامش را به من می چشاند 

وقتی می نشیند ومی گوید نیلا این حقوق را برای قندک دوچرخه بخریم  وبا جواب منفی من مواجه میشود وسرش را زیر می اندازد و هیچ نمی گوید ومی داند که چه می گویم . می دانم که دلش می خواهد برای قندکش سنگ تمام بگذارد واین حس مسولیتش مرا امیدوار می کند وراحتم می کند 

زندگی را سخت نگیریم تا برما سخت نگذرد 

عشق یعنی ...

| چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۹ ب.ظ | ۰ نظر
عشـق یعنـی...!

عشق یعنی مستی و دیوانگی


عشق یعنی با جهان بیگانگی


عشق یعنی شب نخفتن تا سحر


عشق یعنی سجده با چشمان تر


عشق یعنی سر به دار آویختن


عشق یعنی اشک حسرت ریختن


  عشق یعنی درجهان رسوا شدن


عشق یعنی سُست و بی پروا شدن


عشق یعنی سوختن با ساختن 


عشق یعنی زندگی را باختن


عشق یعنی انتظار و انتظار


عشق یعنی هرچه بینی عکس یار


عشق یعنی دیده بر در دوختن


عشق یعنی در فراقش سوختن


عشق یعنی لحظه های التهاب


عشق یعنی لحظه های ناب ناب


عشق یعنیبا پرستو پر زدن


عشق یعنی آب بر آذر زدن


عشق یعنی، سوز نَی، آه شبان


عشق یعنی معنی رنگین کمان


عشق یعنی شاعری دل سوخته


عشق یعنی آتشی افروخته


عشق یعنی با گلی گفتن سخن 


عشق یعنی خون لاله بر چمن


عشق یعنی شعله بر خرمن زدن


عشق یعنی رسم دل بر هم زدن


عشق یعنی یک تیمم,یک نماز


عشق یعنی عالمی راز و نیاز


کتاب عشقهر کس با توجه به آموخته هایی که از زندگی خود کسب کرده است تجربه های مهمی در زندگی خود به جای می‌گذارد. گاهی اوقات فشار های مکرر زندگی با توجه به شرایط برای شما قابل درک نیست و یک تجربه بسیار خوب در زندگی‌تان می‌شود.

در اینجا ۴۴ چیزی که من در مورد زندگی، جهان و ساکنان آن بر روی زمین کشف کرده ام، را بیان می‌کنم.

۱٫ شما می‌توانید افراد دیگر را تغییر دهید و امتحان آن جسورانه است.

۲٫ سوزاندن کالری بیشتر، نسبت به خودداری از مصرف آن صد بار مشکل تر است.

۳٫ هیچ وقت پشت سر کسی با کسی که نمی‌شناسید، حرف نزنید.

۴٫ ارزان ترین و گران قیمت ترین مدل ها معمولا هر دو انتخاب مناسبی نیستند.

۵٫ تا زمانی که ما به بچه ها چیزی آموزش نداده ایم، آنها موجودات صادقی هستند.

زندگی یعنی چه ؟

| يكشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۳۸ ب.ظ | ۱ نظر

شب آرامی بود 

می روم در ایوان ، تا بپرسم از خود ، 

زندگی یعنی چه !؟

مادرم سینی چایی در دست ، 

گل لبخندی چید ، هدیه اش داد به من 

خواهرم ، تکه نانی آورد ، 

آمد آنجا ، لب پاشویه نشست ،

به هوای خبر از ماهی ها

دست ها کاسه نمود ، چهره ای گرم در آن کاسه بریخت

و به لبخندی تزئینش کرد

هدیه اش داد ، به چشمان پذیرای دلم

پدرم دفتر شعری آورد ،

تکیه بر پشتی داد ، شعر زیبایی خواند ،

و مرا برد ، به آرامش زیبای یقین 

با خودم می گفتم :

زندگی ، راز بزرگی ست که در ما جاری ست 

زندگی ، فاصله ی آمدن و رفتن ماست 

رود دنیا ، جاری ست 

زندگی ، آبتنی کردن در این رود است 

وقت رفتن ، به همان عریانی ، که به هنگام ورود ، آمده ایم 

قصه آمدن و رفتن ما تکراری است

عده ای گریه کنان می آیند

عده ای ، گرم تلاطم هایش

عده ای بغض به لب ، قصد خروج

فرق ما ، مدت این آب تنی است

یا که شاید ، روش غوطه وری

دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد ، هیچ !!!

زندگی ، باور تبدیل زمان است در اندیشه عمر

زندگی ، جمع طپش های دل است

زندگی ، وزن نگاهی ست ، که در خاطره ها می ماند 

زندگی ، بازی نافرجامی است ، 

که تو انبوه کنی ، آنچه نمی باید برد

و فراموش شود ، آنچه که ره توشه ماست

شاید این حسرت بیهوده که در دل داری ،

شعله ی گرمی امید تو را ، خواهد کشت 

زندگی ، درک همین اکنون است 

زندگی ، شوق رسیدن به همان فردایی ست ، که نخواهد آمد 

تو ، نه در دیروزی ، و نه در فردایی 

ظرف امروز ، پر از بودن توست 

شاید این خنده که امروز ، دریغش کردی 

آخرین فرصت همراهی با ، امید است 

زندگی ، بند لطیفی است که بر گردن روح افتاده ست

زندگی ، فرصت همراهی تن با روح است

روح از جنس خدا

و تن ، این مرکب دنیایی از جنس فنا

زندگی ، یاد غریبی ست که در حافظه ی خاک ، به جا می ماند 

زندگی ، رخصت یک تجربه است

تا بدانند همه ، 

تا تولد باقی ست

می توان گفت خدا امیدش 

به رها گشتن انسان ، باقی است

زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه ی برگ 

زندگی ، خاطر دریایی یک قطره ، در آرامش رود 

زندگی ، حس شکوفایی یک مزرعه ، در باور بذر

زندگی ، باور دریاست در اندیشه ی ماهی ، در تنگ 

زندگی ، ترجمه ی روشن خاک است ، در آیینه ی عشق 

زندگی ، فهم نفهمیدن هاست 

زندگی ، سهم تو از این دنیاست 

زندگی ، پنجره ای باز به دنیای وجود 

تا که این پنجره باز است ، جهانی با ماست ،

آسمان ، نور ، خدا ، عشق ، سعادت با ماست 

فرصت بازی این پنجره را دریابیم ،

در نبیندیم به نور 

در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم 

پرده از ساحت دل ، برگیریم ،

رو به این پنجره با شوق ، سلامی بکنیم 

زندگی ، رسم پذیرایی از تقدیر است 

سهم من ، هر چه که هست

من به اندازه این سهم نمی اندیشم

وزن خوشبختی من ، وزن رضایتمندیست 

شاید این راز ، همان رمز کنار آمدن و سازش با تقدیر است

زندگی شاید ، 

شعر پدرم بود ، که خواند 

چای مادر ، که مرا گرم نمود 

نان خواهر ، که به ماهی ها داد 

زندگی شاید آن لبخندی ست ، که دریغش کردیم 

زندگی ، زمزمه ی پاک حیات است ، میان دو سکوت 

زندگی ، خاطره ی آمدن و رفتن ماست 

لحظه ی آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست 

من دلم می خواهد ،

قدر این خاطره را ، دریابم


*سهراب سپهری


مقدمه

| يكشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۱۱ ب.ظ | ۰ نظر

سلام

مطالب روزانه، دیدگاه های افراد مختلف ، بیان مطالب گوناگون در رابطه با افراد خاص و ... همه و همه در این صفحه وبلاگ شخصی درج میگردد. 

بروز رسانی اطلاعات منظم و دقیق نیست .

مطالب متفاوت است و ممکن است طبقه بندی شده نباشند .

 از تصاویر و لینک به فایل ها به صورت خیلی محدود استفاده میشود .

موفق باشید .